به خاطر خودم نیس ,به خاطر اونه
اونی که میدونم اگه نباشه میمیرم ,اونم پژمرده میشه ,میمیره
ولی همش یه حسی بم میگه تو آیندم نیس ,میترسم ,از اینکه جدا شیم ,از اینکه چه بلایی سرمون میاد میترسم
بعضی وقتا میگم کاش از اول اتفاق نمیفتاد ,حداقل اینقد سریع جلو نمیرفتیم
به خودم شک میکنم ,به احساسم ,به اینکه نتونم پای حرفام وایسم و هیچ حسی بدتر از این نیس
میشکونه ,نابود میکنه ,عقب میکشه
نمیزاره آزاد باشم ,اوج بگیرم ,پرواز کنم
حتی تو خوابم راحتم نمیزاره ,ولم نمیکنه ,شکی که داره به تنفر تبدیل میشه
تنفر از خودم ,از زندگیم ,از احساسم ,از شکی که باعثه همه ایناس
نمیدونم ,هیچی نمیدونم
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورهاز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقیز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
پ.ن:خیلی دلم گرفته , از زمین , از آسمون, از خدا , از بنده هاش
نمی دونم چی کار کنم , فقط دلم می خواد گریه کنم
بچه ها حلالم کنین , به دلم بد افتاده , با گریه این پست و نوشتم
فک کنم آخریش باشه ...
روی عکسا گرد و خاکه
بیشتر دلا هلاکه
قحطی گلای پونه ست
تقدیرا دست زمونه ست
عهد و پیمونا شکسته
رشته ی دلا گسسته
تقویما رو ماه تیره
زندونا پر اسیره
آدما یا همه مردن
یا که مات و دل سپردن
عصر ما عصر فریبه
عصر اسمای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترای سیاه تو بارون
مرگ آواز قناری
مرگ عکس یادگاری
تا دلت بخواد شکایت
غصه ها تا بینهایت
دلای آدما تنگه
غصه هم گاهی قشنگه
چشما خونه ی سواله
مهربون شدن محاله
حک شده روی هر دیواری
که چرا دوسم نداری
خونه هامون پر نرده
پشت هر پنجره پرده
تا دلت بخواد مسافر
تا بخوای عاشق و شاعر
شبا سرد و بی عروسک
دلای شکسته از شک
زلفای خیبی پریشون
خط زدن رو اسم مجنون
شهری که سرش شلوغه
وعده هاش همه دروغه
چشمای خیره به جاده
عشوه های نخریده
آسمونا پر دوده
قلب عاشقا کبوده
گونه ی گلدونا زرده
رفته و بر نمی گرده
آدما بی سرگذشتن
آهوا بدون دشتن
دفترا بدون امضا
ماهیان بدون دریا
تشنه ها هلاک آبن
همه حرفا بی جوابن
نصف زندگی نگاهه
بقیش همه گناهه
ادامه مطلب ...سلام
خیلی وقته 1 دستی به سر و روی اینجا نکشیدم
دلمم واسه همتون تنگ شده ولی چی کار کنم که ...
قول میدم زود به زود آپ کنم
مرسی از همه اونایی که به یادم بودن و سر زدن
همتونو دوس دارم
.
.
.
در عـــــشق اگـــــر عذاب دنـــیا بکشــــی
با اشــــک به دیـــده طرح دریــــا بکشــــی
تا خـــلوت مــن هـــزار غربـــت باقـی ســت
تنــــها نشــــدی کـــه درد تنـــها بــکــشی
پ.ن:
نه دل در دست محبوبی گرفتار
نه سر در کوچه باغی بر سر دار
از این بیهوده گردیدن چه حاصل ؟
پیاده می شوم دنیا نگه دار
دیشب دیدمشون
بعد از 1سال
بدترین سال زندگیم
اودم خونه
خاطره ها بهم حمله کردن
نمی تونم تحمل کنم
1 لیوان آب که می خوام آتیش و باهاش خاموش کنم
بی فایدست
به یاد میارم
خوب . بد . خوب . بد ... نمی دونم
می خوام فراموششون کنم
چه جوری می تونم خودمو فراموش کنم
همه وجودم تسخیر شده
دیگه تو این دنیا نیستم
باغ – استخر – کوه – اردو – اتوبوس – پلیس – کلاس – نامه
نمی تونم تمرکز کنم
باید باهاشون کنار بیام
نمیتونم قبول کنم ولی دوسشون دارم
صدای زنگ موبایلمه
نمیدونم چند دقیقه داره زنگ می خوره
بالاخره ساکت می شه
دوباره زنگ می خوره ولی مهم نیست
یاد بیمارستان افتادم
خیلی دلم براش سوخت
دلم می خواست من جای اون بودم
به درد عادت دارم
ولی کاری از دستم بر نمیاد
میفهمم که چقدر ضعیفم
هیچ کاری از دستم بر نمیاد
باز داره یادم میاد
خودمو پشت در بسته می بینم
هر چی میرم بهش نمی رسم
دور میشه
دورتر و دور تر
دیگه نمی بینمش
دیگه هیچ چی نمی بینم
پ.ن: خاک موسیقی احساس تو را می شنود.
فقط خاک
هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته به شرطی که تقلب نکنید!
<
<
<
<
<
طالع بینی چینی! .. سال جدید چینی امسال سال اژدهای آهنین است که امیدواریم سالی خوش و پر از خوش شانسی برای شما باشد!
<
<
<
<
<
فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید!
این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!!
<
<
<
<
کسی که این پیام را ارسال کرده گفت که آرزویش ظرف 10 دقیقه به حقیقت پیوست!!!
این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت!
پیام را یکجا تا پایا ن نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!
<
<
<
<
نکته: زمانی که می خواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید (تبصره از خودم: یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید!!!)
مهم: همچنین بیاد داشته باشید که به هنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بی خودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه که در آن لحظه به ذهنتان می آید را بنویسید!
<
<
<
با زهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید در غیر این صورت نتیجه درست نخواهد بود و آن را ضایع خواهید کرد!
(باز هم تبصره از خودم: این رو به خاطر این چندین بار تکرار کرده که آدمهای فضول ببخشید کنجکاو خودشونو کنترل کنن!!!)
خوب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید.
<
<
<
1- اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را به صورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) بر روی کاغذ بنویسید.
<
<
<
2- سپس در جلوی ردیف (ستون) 1 و 2 هر عددی را که مایلید بنویسید.
<
<
<
3- حال در جلوی ردیف 3 و ردیف 7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید.
<
<
<
<
<
== قرار نشد به پایین نگاه کنید! تقلب ممنوع !!=
<
<
<
<
<
4- نام اشخاصی را که می شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یا فامیل) در جلوی ردیفهای 4، 5 و 6 بنویسید.
<
<
<
5- در ردیفهای 8، 9، 10 و 11نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (در جلوی هر ردیف نام یک ترانه)
<
<
<
<
6- اکنون نهایتا میتوانید یک آرزو کنید!!
<
<
<
<
<
<
<
و حالا کلید رمز گشایی این بازی:
>
>
>
>
>
1- عددی را که در ردیف 2 نوشته اید مشخص کننده تعداد اشخاصی است که شما باید در باره این بازی به آنها بگویید!
2- شخصی که نامش در ردیف 3 قید شده کسی است که شما عاشقش هستید!!!
3- شخصی که نامش در ردیف 7 قید شده کسی است که شما دوستش دارید ولی با هم نمی سازید (یا به تعبیر دیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت!)!!!
4-شخص شماره 4 کسی است که شما بیش از همه به او اهمیت میدهید!
5-شخص شماره 5 کسی است که شما را بسیار خوب می شناسد.
6-شخصی که نامش در ردیف 6 قید شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست!
7-آهنگ قید شده در ردیف 8 با شخص شماره 3 تطبیق می کند (مرتبط است)!!!
8- آهنگ شماره 9 آهنگی برای شخص شماره 7 است!
9-گ آهنگ شماره 10 آهنگی است که بیش از همه افکار شما را بازگو می کند!
10- و بالاخره شماره 11 آهنگی است که می گوید شما در باره زندگی چه احساسی دارید!!!!
واقعا شگفت آور است! نه؟! ولی بنظر می آید که درست باشه!
شاگردی از استادش پرسید : " عشق چیست ؟ "
استاد در جواب گفت : به گندمزار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور .
اما در هنگام عبور از گندمزار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی ؟
شاگرد به گندمزار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت .
استاد پرسید : " چه آوردی ؟ "
و شاگرد با حسرت جواب داد : هیچ ! هر چه جلو میرفتم خوشه های پر پشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتهای گندمزار رفتم .
استاد گفت : عشق یعنی همین !
شاگرد پرسید : پس ازدواج چیست ؟
استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور .
اما به یاد داشته باش که باز نمی توانی به عقب برگردی !
شاگرد رفت و پس ازمدت کوتاهی با درختی برگشت .
استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت : به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی که دیدم انتخاب کردم . ترسیدم اگر جلو بروم باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت : ازدواج هم یعنی همین !!
عهدی با تو خواهم بست
عهدی که در سایه آن
تا ابد با تو خواهم بود..
دستهایم را به سویت دراز می کنم
و به هر کاری که می کنی ایمان خواهم داشت
فقط مرا بخوان
و لحظه ای دیگر با تو خواهم بود
با تو خواهم بود تا به تو آرامش دهم...
تا دنیایی از رویاها برایت بسازم
با عشق. با شوق. با تو خواهم بود
و تا ابد صبر خواهم کرد...
فقط مرا بخوان
تا قلبت را از شور و زندگی لبریز سازم...
همچون فرشته ای در اوج آسمان ها
با تو پرواز خواهم کرد
گرچه جسم سرد من
مانعی خواهد بود...
اما
فقط مرا بخوان
تا جسم خود را نیز رها سازم
و به سویت به حرکت در آیم...
فقط مرا بخوان...